Saturday, September 15, 2012

دختری که از پشت عاشق شد

میدانم. آخرش عاشق پشت گردن پسرکی می شوم که در مترو کتاب می خواند. بعد هرروز و هرشب در متروهای این شهر بزرگ عاشق پرور سرگردان می شوم.. بدنبال پشت گردنی که گم کرده ام.. و به امید بوسه ای که روی اولین مهره برآمده اش بنشانم و همه جانم مورمور شود

No comments:

Post a Comment