Saturday, September 1, 2012

کاش باز عاشق می شدم

همین روزها یک مداد هاش بِ میخرم و روی مقوای غمگین خاکستری کوچک نقش تن برهنه ام را از پشت می کشم. همانطور که به پلهو روی تخت زیر پنجره دراز شده ام و نور مهتاب منحنی تنم را روشن کرده و باد پرده تور سبک را بالاسر پیکر سنگینم می رقصاند همانطور که دود سیگارش را از کنج تاریک اتاق..
همین روزها یک مداد هاش بِ برای خودم میخرم..

No comments:

Post a Comment