Saturday, June 16, 2012

تنهام درخانه. مدتی بود شب درخانه تنها نبودم. تنها که باشم لباس نمی پوشم. راحت تر است. این را البته اولین بار در اتاق کوچک انفرادی خوابگاه کشف کردم. متعلقات سرتاپام عبارت بود از گوشواره، تی شرت، شورت، ساعت،  دمپایی. تی شرت را هم وقتی سردم می شد می پوشیدم بیشتر.حالا شش ماه است که دیگر تنها زندگی نمی کنم و شش ماه بود که اینطوری لباس نپوشیده بودم. بماند که برای همخانه فعلی م لباس و پوشش مفهوم خاصی ندارد، برای من ولی هنوز چرا

No comments:

Post a Comment